26 فرهنگ

will

/wil/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اراده، خواست، وصیت، میل، قصد، وصیتنامه، نیت، خواهش، مشیت، ارزو، خواستن، اراده کردن، وصیت کردن، میل کردن، خواستاربودن، فعل کمکی'خواهم'