26 فرهنگ

wet

/wet/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مرطوب، رطوبت، تری، خیس کردن، خیس خوردن، مرطوب کردن، خیساندن، تر کردن، نمناک کردن، خیس، تر، بارانی، اشکبار