26 فرهنگ

ترجمه مقاله

wasting

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اتلاف، هرز دادن، ضایع کردن، حرام کردن، مصرف کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، از بین رفتن، سیاه کردن، ضعیف شدن، بی نیرو و قوت کردن