25 فرهنگ

waft

/waft,wäft/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کف دست، نفخه، نسل اینده، وزش نسیم، نسیم، اهتزاز، بهوا راندن، بحرکت دراوردن، روی هوا یا آب شناور ساختن