26 فرهنگ

voided

/ˈvoidid/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خاتمه داد، باطل شدن، باطل کردن، بی اثر کردن، پوچ کردن، بیرون ریختن، خارج شدن، دفع شدن، از درجه اعتبار ساقط کردن