26 فرهنگ

ترجمه مقاله

vagabond

/ˈvagəˌbänd/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

وگاباند، خانه بدوش، ولگرد، دربدر، خزپوش، طفیلی، بیکاره، ولگردی کردن، بی کاره