26 فرهنگ

vacillate

/ˈvasəˌlāt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دامن زدن، تلو تلو خوردن، دل دل کردن، تردید داشتن، مردد بودن، نوسان کردن، جنبیدن، دو دل بودن