26 فرهنگ

ترجمه مقاله

upstart

/ˈəpˌstärt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تازه به دوران رسیده، نوکیسه، ادم متکبر، یکه خوردن، روشن کردن، تازه بدوران رسیده