26 فرهنگ

tune

/t(y)o͞on/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اهنگ، لحن، نغمه، نوا، اواز، رنگ، خنیا، اهنگ صدا، لحن تلفظ، کوک کردن، وفق دادن، میزان کردن، ساز زدن