25 فرهنگ

tun

/tən/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تن، قدح، خمره، بشکه بزرگ، بقدر یک بشکه، لوله بخاری، لیوان، ادم یا چیز بشکه مانند، در بشکه ریختن