transpiring/tranˈspī(ə)r/دیکشنری انگلیسی به فارسیفراموشی، رخنه کردن، فاش شدن، بیرون آمدن، نشر کردن، نفوذ کردن، بخار پس دادن، فراتراویدن، روی دادن