26 فرهنگ

toll

/tōl/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تلفات، عوارض، راهداری، هزینه، باج، ضایعه، نواقل، طنین موزون، باج راه، تحمل خسارت، تعداد تلفات جنگی، خراج، صدای طنین زنگ یا ناقوس