26 فرهنگ

tick

/tik/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تیک، تیک تیک، علامت، سخت ترین مرحله، چوب خط، خطنشان گذاردن، خط کشیدن، چوبخط زدن، نسیه بردن