26 فرهنگ

theorizing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نظر سنجی، نگرشگری کردن، استدلال نظری کردن، تحقیقات نظری کردن، فرضیه بوجود اوردن، فرضیهای بنیاد نهادن