26 فرهنگ

tend

/tend/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تمایل، گراییدن، میل کردن، نگهداری کردن از، وجه کردن، پرستاری کردن، مواظب بودن، متمایل بودن به، گرایش داشتن