26 فرهنگ

tallies

/ˈtalē/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تالیس، شمارش، حساب، چوب خط، شمارشگر، اتیکت، نشان، جای چوبخط، برچسب، نظیر، قرین، علامت، تطبیق کردن، شمردن، مطابق بودن، با چوب خط حساب کردن