26 فرهنگ

system

/ˈsistəm/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سیستم، نظام، دستگاه، منظومه، روش، نظم، سلسله، اسلوب، ترتیب، رشته، جهاز، همست، همستاد، قاعده رویه، سبک