26 فرهنگ

suppress

/səˈpres/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرکوب کردن، فرو نشاندن، منکوب کردن، موقوف کردن، پایمال کردن، توقیف کردن، خواباندن، مانع شدن، تحت فشار قرار دادن، فشاراوردن بر