26 فرهنگ

straddled

/ˈstradl/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اعتراض کرد، گشاد گشاد راه رفتن، گشاد نشستن، گشاد ایستادن، سوار شدن، میان دو پا قراردادن