still/stil/دیکشنری انگلیسی به فارسیهنوز، سکوت، خاموشی، دستگاه تقطیر، ارام کردن، ساکت کردن، عرق گرفتناز، باز هم، همیشه، هنوز هم معذلک، ساکن، خاموش، بی حرکت، راکد، ارام، ساکت