26 فرهنگ

ترجمه مقاله

stanches

/stänCH,stônCH/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

stanches، فرو نشاندن، خاموش کردن، بند اوردن، جلو خونریزی را گرفتن، ساکت شدن