26 فرهنگ

stain

/stān/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رنگ آمیزی، لکه، لک، ننگ، زنگ زدگی، داغ، الودگی، الایش، لکه دار کردن، چرک کردن، رنگ کردن، زنگ زدن، رنگ شدن، رنگ پس دادن