26 فرهنگ

squashes

/skwäSH,skwôSH/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اسکواش، کدو، کدو مسما، کدوی رشتی، شربت نارنج، افشره نارنج، کوبیدن و نرم کردن، خمیر شدن، له کردن، خفه کردن