26 فرهنگ

sputtered

/ˈspətər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لکه دار، با خشم ادا کردن، با خشم سخن گفتن، تف پراندن، بیرون انداختن، تند و مغشوش سخن گفتن