26 فرهنگ

sprinkle

/ˈspriNGkəl/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بپاشید، ترشح، ریزش نم نم، چکه، پاشیدن، ترشح کردن، گلنم زدن، اب پاشی کردن