26 فرهنگ

ترجمه مقاله

sponge

/spənj/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اسفنج، انگل، طفیلی، ابر حمام، جذب کردن، انگل شدن، طفیلی کردن یاشدن، با اسفنج پاک کردن یا تر کردن