25 فرهنگ

solidify

/səˈlidəˌfī/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سخت شدن، سفت کردن، محکم کردن، جامد کردن، متبلور شدن، سفت کردن یا شدن، یک پارچه شدن، متبلور کردن