26 فرهنگ

solidest

/ˈsälid/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جامد، محکم، سخت، خالص، توپر، سفت، مستحکم، قوی، استوار، قابل اطمینان، منجمد، نیرومند، حجمی، سه بعدی، یک پارچه، ز جسم، بسته