26 فرهنگ

snuffling

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خرد کردن، بو کشیدن، زهد فروشی کردن، نالیدن، تو دماغی حرف زدن، با صدای بلند نفس کشیدن، بازحمت از بینی نفس کشیدن