26 فرهنگ

ترجمه مقاله

sniffle

/ˈsnifəl/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خراب کردن، عطسه، زکام، صحبت تودماغی، فن فن، تودماغی صحبت کردن، در حال عطسه صحبت کردن، با فن فن صحبت یا گریه کردن