26 فرهنگ

snick

/snik/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خرگوش، چفت، قسمت، چفت کردن، جزء چیزی را بریدن، ضربت سریع زدن، گره زدن، کشیدن، بحرکت اوردن سهم