26 فرهنگ

slogs

/släg/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بارها، تقلا، ضربت سخت، خرحمالی، سیلی، کوشش سخت، تقلا کردن، پرتاب کردن، ضربت سخت زدن، خرحمالی کردن