25 فرهنگ

slobber

/ˈsläbər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

slobber، بزاق، گل، لجن، اب دهان، گلیز، گریه بچگانه، خوی، اب دهان روان ساختن، بزاق زدن به، دهان را اب انداختن