slices/slīs/دیکشنری انگلیسی به فارسیبرش ها، برش، خلال، تکه، قاچ، سهم، قسمت، قاش، لقمه، باریکه، مرهم کش، گوه، تیغه گوشت بری، تراشه، بریدن، قاچ کردن، قاش کردن، باریک بریدن