26 فرهنگ

slice

/slīs/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تکه، برش، خلال، قاچ، سهم، قسمت، قاش، لقمه، باریکه، مرهم کش، گوه، تیغه گوشت بری، تراشه، بریدن، قاچ کردن، قاش کردن، باریک بریدن