26 فرهنگ
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
slay
/slā/
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذبح کردن، ادمکشی کردن، با خشونت کشتن، بقتل رساندن، کشتار کردن