skid/skid/دیکشنری انگلیسی به فارسیاسکید، ترمز ماشین، تخته پل، تير حائل، تیر پایه، غلتگاه، راهشکست، مسیر سقوط، سریدن، لغزیدن، ترمز کردن، سرانیدن