26 فرهنگ

ترجمه مقاله

simmer

/ˈsimər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بجوشد، جوش، بجوش و خروش آمدن، نیم جوش کردن، بجوش آمدن، اهسته جوشیدن