26 فرهنگ

signs

دیکشنری انگلیسی به فارسی

علائم، نشانه، علامت، امضاء، نشان، تابلو، رمز، اعلان، ژست، علم، صورت، ایت، نشان گذاشتن، اثر، امضاء کردن، اشاره کردن، پاراف کردن