26 فرهنگ

ترجمه مقاله

shrinking

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کوچک شدن، منقبض شدن، خرد شدن، جمع شدن، شانه خالی کردن از، منقبض کردن، فشردن، چروک کردن، چروک شدن، اب رفتن، خزیدن