25 فرهنگ

shrink

/SHriNGk/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کوچک شدن، پزشک دیوانگان، منقبض شدن، خرد شدن، جمع شدن، شانه خالی کردن از، منقبض کردن، فشردن، چروک کردن، چروک شدن، اب رفتن، خزیدن