26 فرهنگ

short

/SHôrt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کوتاه، خلاصه، اتصالی پیدا کردن، مختصر، کمتر، کوچک، قاصر، موجز، کسردار، غیر کافی، بی مقدمه