26 فرهنگ

ترجمه مقاله

shooting

/ˈSHo͞otiNG/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تیراندازی کردن، زدن، رها کردن، پرتاب کردن، جوانه زدن، درکردن، گلوله زدن، رها شدن، امپول زدن، فیلمبرداری کردن، عکسبرداری کردن، درد کردن، سبز شدن