26 فرهنگ

shirk

/SHərk/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بی اعتنایی، اجتناب، طفره رو، طفره روی، طفره زن، شانه خالی کردن از، طفره رفتن، روی گرداندن از، طفره زدن، عدول کردن، از زیر کاری در رفتن