26 فرهنگ

shine

/SHīn/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

درخشش، تابش، برق، روشنی، براقی، فروغ، پرتلالوء، پرتو، سو، درخشیدن، روشن شدن، تابیدن، براق کردن، منور کردن، نورافشاندن