shine/SHīn/دیکشنری انگلیسی به فارسیدرخشش، تابش، برق، روشنی، براقی، فروغ، پرتلالوء، پرتو، سو، درخشیدن، روشن شدن، تابیدن، براق کردن، منور کردن، نورافشاندن