26 فرهنگ

setting

/ˈsetiNG/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تنظیمات، محیط، زمینه، موقعیت، نشاندن، اهنگ، جای نگین، کار گذاری، وضع ظاهر، قرار گاه