26 فرهنگ
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
sensed
/sens/
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احساس کردم، حس کردن، فهمیدن، احساس کردن، دیدن، دریافتن، پی بردن