26 فرهنگ

second

/siˈkänd,ˈsekənd/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دومین، ثانوی، ثانی، ثانیه، لحظه، دوم شدن، تایید کردن، درجه دوم بودن، پشتیبانی کردن، دوم، دومی، مجدد