26 فرهنگ

screw

/skro͞o/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیچ، پیچ کردن، پیچ خوردگی، پیچاندن، پیچیدن، پیچ دادن، وصل کردن، گاییدن، خست کردن