26 فرهنگ

scrags

/skrag/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ضایعات، ادم لاغر، جانور نحیف، چیز لاغر، خفه کردن، بدار اویختن، گلوی کسی یا چیزی را گرفتن